ضرب قریشی روی تشت مهدی طارمی!
به گزارش سفر به تایلند، طارمی و قریشی از دو جنس متفاوت بودند اما نه شیطان، نه فرشته. هیچکدام هم داعیه پرهیزگاری نداشتند اما حالا که عکس آتلیه شان منتشر شده هم باید بدانند که در عصر دوربین ها و شبکه های اجتماعی چیزی به اسم راز وجود ندارد.
خبرنگاران؛ احسان محمدی- رفته بودم خیابان سئول. وزارت ورزش و جوانان. هنوز محمود گودرزی وزیر بود. قرار بود جشن بوم پاد برگزار گردد. جشنی برای تجلیل از فعالان حوزه ورزش و محیط زیست. با پسری آشنا شدم که لهجه جنوبی داشت و موهای در هم تنیده. گفت دوست و مدیر برنامه های مهدی طارمی است.
مدت زیادی نبود که ستاره شده بود. با استعداد و چالاک و گرسنه موفقیت. پسر گفت که با مهدی همخانه است و کارهایش را انجام می دهد. نصیحت پیرانه ای کردم که مواظبش باش و عالم ستارگی، تشنه بلعیدن بازیکنان با استعدادی مثل او است که از شهرستان می آیند. خندید و گفت: مهدی خودش می گوید برخی وقت ها جلوی آیینه به خودم نگاه می کنم می گویم مهدی تویی؟! واقعاً اومدی پرسپولیس؟ یادته یه وقتایی پول کرایه آژانس نداشتی تو بوشهر بری سر تمرین؟! خدایا شکرت!
اینها را با لهجه غلیظ جنوبی می گفت. می دانستم که خیلی ها قبل از طارمی همین حرف ها را جلوی آیینه به خودشان زده اند اما طولی نکشیده که آیینه را هم تحویل نگرفته اند. شوخی نیست. شهرت با خودش موجی می آورد که هیمالیا را هم از جا می نماید چه برسد به پسر جوانی که از بوشهر آمده و در تهران دختر و پسر برایش حلوا حلوا می نمایند.
در همه این سال ها مهدی طارمی را با ماجراهای مختلفی به یاد می آوریم. وقتی ستاره شد و جایزه اش که خودرو بود را بخشید به مجتبی محرمی، وقتی آقای گل لیگ شد، وقتی رفت ترکیه و با کودتا برگشت، وقتی فایل صوتی اش منتشر شد که داشت از حسین هدایتی پول می خواست و حاجی، حاجی می کرد، وقتی در پیراهن تیم ملی خوش درخشید و با تک گل های سه امتیازی اش جاده رفتن به جام دنیای روسیه را صاف کرد، وقتی کی روش قبل از هر بازیکنی نام او را اعلام می کرد و معتقد بود کامل ترین فوتبالیست ایرانی است، وقتی برای پرسپولیس گل می زد، وقتی روان پرسپولیسی ها را با هدر دادن موقعیت های طلایی فرسوده می کرد، وقتی در جام دنیای آخرین فرصت ایران مقابل پرتغال را هدر داد و بعد روی زمین افتاد و مثل ابر بهار گریه کرد، وقتی در قطر درخشید، وقتی در پرتغال دلبری کرد...
و حالا در گردونه رو بچرخون روزگار یک بار دیگر نامش سر زبان ها افتاد اما بیرون از زمین فوتبال. جایی در آتلیه و کنار بازیگری که حاشیه هایش بیشتر از بازی هایش در خاطره ها مانده است. سحر قریشی می تواند مونیکا بلوچی میلیون ها نفر باشد اما در لیست پانصد بازیگر زن محبوب من نیست، برایم بیشتر یادآور آن مصاحبه معروفش با رضا رشیدپور است که نام عظیمان سینمای دنیا را نمی دانست یا آن اظهارنظر شگفتش در خصوص منقلب شدن هنگام دیدن فوتبال مردان در استادیوم! هر دو شاد و مضحک!
سر الکس فرگوسن در کتاب زندگی اش نشان می دهد که از ازدواج دیوید بکام او با ویکتوریا خشمگین است. معتقد است زنی که خواننده گروه اسپایس گرلز است برای بازیکن محبوبش حاشیه درست می نماید. او گفت: مشکل عظیم من این بود که من یک مرد فوتبالی بودم و هستم، اما او عاشق ویکتوریا شد؛ آن دختر زندگی دیوید را تغییر داد، او نه تنها در آن موقع بلکه بعدها نیز تصمیمات غلطی را گرفت. شما چطور می توانید رئال مادرید را به مقصد ال ای گالاکسی ترک کنید؟ دیوید فقط به فکر شهرت و محبوبیت بود و از توانایی های خود استفاده نمی کرد؛ او 5 سال عمر خود را در میلان و پی اس جی و ال ای گالاکسی هدر داد.
در عصری که زندگی مشترک دو بازیگر سینما به پنج سال نمی کشد، ازدواج فوتبالیست و بازیگر عاقبتش تعیین است. طارمی و قریشی از دو جنس متفاوت بودند اما نه شیطان، نه فرشته. هیچکدام هم داعیه پرهیزگاری نداشتند اما حالا که عکس آتلیه شان منتشر شده هم باید بدانند که در عصر دوربین ها و شبکه های اجتماعی چیزی به اسم راز وجود ندارد.
ستاره ها در حباب های شیشه ای زندگی می نمایند. همانطور که بی نهایت و گاه اغراق شده تحسین می شوند به همان اندازه هم مورد نقد قرار می گیرند. دو روز دیگر این ماجرا به خاطره ای دور تبدیل می گردد و تشت یک نفر دیگر از بام می افتد و خلایق به او می تازند. رامبد جوان تا یک ماه پیش در لیست مغضوبین قرار داشت، حتی گفته می شد ممنوع التصویر است اما کرونا نه فقط این شائبه را شست بلکه برنامه خندوانه او را از شبکه سه، به شبکه یک که در واقع رسمی ترین صدای جمهوری اسلامی ایران است آورد! تطهیر با ویروس!
مهدی طارمی حق دارد به نرمی گله کند ولی در عصر حاضر، غول رسانه ها خوراکش همین گاف های ستاره هاست. سایت ها و شبکه های اجتماعی با همین لایک های ناشی از سرک کشیدن در زندگی خصوصی ستاره ها فربه می شوند، دیده می شوند و پول در می آورند. سحر قریشی و مهدی طارمی نه اولین زوجی هستند که چنین بی رحمانه قضاوت می شوند و نه آخرین آن. تا رسانه هست و ستاره، در روی همین پاشنه می چرخد.
در عصر جدید هر کس این بخت را دارد که چند دقیقه به شهرت برسد اما محبوب ماندن به یک آن احتیاج دارد که بسیاری ندارند. مراقبت از محبوبیت در جامعه ای که از بی آبرو کردن آدم ها لذت می برد اما نگران آبروی خودش است، کار دشواری به شمار می رود. مهدی طارمی اگر می خواهد مردم این روزهای ناخوب او را فراموش نمایند باید روی فوتبال و توپ گرد تمرکز کند.
کسی از او انتظار پرهیزگاری ندارد، کافی است خوب بازی کند، گل بزند و ستاره گردد، آن وقت بخشش هم از راه می رسد. درست مثل مارادونا که به تنهایی اندازه بازیکنان یک دهه در پرونده اش تخلف و جرم ثبت شده اما فوتبال و توپ گرد برایش یک مصونیت و محبوبیت به همراه آورده است... از مهدی طارمی باز هم ماجرا خواهیم دید و شنید. او به شدت مستعد درخشش، گاف دادن و البته اغفال شدن است.
ایران ورزشی
منبع: عصر ایران