دزدیدن ذخیره فندق از خلافکارها، قهرمان هایی که قهرمان نیستند

به گزارش سفر به تایلند، خبرنگاران - گروه هنر: انیمیشنی که به نام عملیات آجیلی معروف شده، در واقع به معنی سرقت فندق و در عین حال به معنی خل و چل هم است. هر دو منظور را می توان از اسم The Nut Job برداشت کرد. دو نامی که در عین حال برازنده داستان این انیمیشن است: رفتاری غیرمعقول برای سرقت فندق. و این دو وجه دقیقا صفت هایی است که از سوی منتقدان این انیمیشن به عنوان دلیلی برنامعقول و ناموجه بودن آن به باد نقد گرفته شده اند.

دزدیدن ذخیره فندق از خلافکارها، قهرمان هایی که قهرمان نیستند

کارگردان این انیمیشن پیتر لپنیوتیس در مقام نویسنده با همکاری لورن کامرون قصه این فیلم را نوشته است. او هر چند در ساخت انیمیشن و جذابیت های ظاهری آن پیروز عمل نموده، اما به دلیل قصه ای که توجیهی منطقی ندارد، به شدت زیر بار نقد رفته است.

داستان عملیات آجیلی در اواسط قرن بیستم می گذرد و چند اشاره که یادآوری نماینده آن دوره هستند، اگر نه برای بچه ها حداقل برای والدینشان می تواند خاطره برانگیز باشد. بیشتر شوخی های این انیمیشن با شوخی های بصری و استفاده زیاد از صحنه های زمین خوردن شخصیت ها، بیشتر یادآور کارتون های تام و جری هستند. این شوخی ها برخی اوقات پیروز هستند و برخی اوقات هم شکست می خورند.

احساس اینکه قبلا صحنه ای را دیده اید یا آشنا بودن شوخی های تکراری، اجتناب ناپذیر است و تقریبا همه منتقدان متفق القولند که بسیاری از شوخی های فیلم از فیلم های دیگر جدا شده و اینجا در کنار هم قرار گرفته اند. با این تفاوت که دیگر جذابیت شوخی اصلی را که در سکانسی دیگر از فیلمی دیگر می توانست مفرح باشد، ندارد.

داستان این انیمیشن که کوشش دارد تا با در مرکز قرار دادن یک ضدقهرمان، در نهایت او را به قهرمان قصه بدل کند، در نهایت تنها کاری که می نماید، توجیه رفتارهای شخصیتی ضدجامعه است. در واقع داستان نشان می دهد که هوش موجب پیروزیت نیست، با این حال مجموعه ای از عملیاتی که گاه خنده دار هستند، حداقل می تواند به مدت 90 دقیقه بچه های کم سن را سرگرم و مشغول کند.

از میان همه نواقص عملیات آجیلی رفتار عبوس و بدخلقی های سرلی یکی از سخت ترین مواردی است که باید با آن کنار آمد. او شخصیت خوش خلقی برای همسفر شدن نیست و حتی وقتی به سنجابی مهربان و ملایم تر تبدیل می گردد، باز هم دوست داشتنی نیست. از آنجا که کمتر انیمیشنی مناسب بچه ها فراوری می گردد، شاید اگر با نگاهی سهل انگارانه به فیلم نگاه کنیم، بتوانیم آن را برای بچه ها مناسب ببنیم، اما وقتی این فیلم را با فیلم هایی که می توانند بزرگسالان را هم روی جایگاه میخکوب نمایند مقایسه کنیم، احتمالا باید در نظرمان تجدید نظر کنیم.

با این حال شخصیت اصلی فیلم که موجودی خودخواه است مخاطب را آزار می دهد. هر چند خودخواه بودن به تنهایی یک شخصیت کارتونی را نابود نمی نماید چون درست همین خصوصیت شخصیتی باعث پیشرفت عصر یخبندان شد. اما قراردادن شخصیت باسمه ای معتقد به همه چیز مال من است! در قالب شخصیت های سکانس های اکشن، می تواند جذابیت آن را کاملا از بین ببرد. آن هم با توجه به اینکه جذابیت در این فیلم از همان ابتدا نیز بسیار کم بود و فیلمنامه اش نمی تواند از استفاده از مسخره ترین جوک ها دست بکشد.

این فیلم که از سوی کمپانی یونیورسال با بودجه 42.8 میلیون دلاری پیروز به فروشی 113 میلیون دلاری شد، گرچه در گیشه کم نیاورد و همین موجب شد تا سازندگانش را ترغیب کند که بلافاصله اعلام نمایند قسمت دوم آن را هم خواهند ساخت، با این حال به نظر می رسد نظرات تند و تیز منتقدان و امتیازهای پایینی که در سایت های نقد فیلم به دست آورده، آنها را برای سریع دست به کار شدن، به فکر واداشته باشد.

قصه از کجا آغاز شد؟

حیوانات کوچکی که در پارک شهر زندگی می نمایند، با مشکل آذوقه روبه رو هستند. این جوندگان کوچک از راکون پیر گرفته، تا بقیه، همه امیدشان به سنجابی بسته شده که قبلا از او رفتارهایی مبنی بر شجاع بودن دیده اند. در این میان یک سنجاب گستاخ به اسم سرلی به معنی گستاخ و نزدیک ترین دوستش بادی به معنی رفیق که موشی بی سر و صداست، برای دزدیدن فندق ها و بادام ها، نقشه می کشند.

بعد از اینکه نقشه او برای دزدیدن یک گاری آجیل با شکست روبرو می گردد و انبار آذوقه پارک آتش می گیرد، سرلی تبعید و مجبور می گردد در شهر زندگی کند. او حالا در موقعیت خطرناکی است و این که بادی هم همراه او می گردد، از سختی ماجرا کم نمی نماید. آن ها ایده هایی به ذهنشان می رسد و به محلی بر می خورند که به قول سرلی شهر گمشده ناتلانتیس است.

این واژه اشاره به شهر گمشده آتلانتیس است و به این ترتیب از آن شهر گمشده آجیل استنباط می گردد، که همان آجیل فروشی موری است. این فروشگاه محل اختفا و نقشه پردازی یک گروه خلافکار دزد بانک است اما البته پر از آجیل هم هست و سرلی و بادی آغاز به کشیدن نقشه ای برای حمله ای ناگهانی می نمایند. در همین حین، یکی از خیرین ساکن لیبرتی پارک، سنجابی به نام آندی پیروز می گردد با رایزنی هایی وارد گروه دزد گردد، گرچه هدف اصلی او نجات ساکنین پارک است، در حالیکه سرلی طبق معمول تنها به خودش فکر می نماید.

شخصیت ها

سرلی: در این انیمیشن ضد قهرمان ها نقش اصلی را برعهده دارند و سرلی با صداپیشگی ویل آرنت شخصیتی است که می تواند بدآموزی های بسیار برای بچه ها داشته باشد. او متکبر و خودخواه است و علاقه ای به یاری به جانوران دیگر لیبرتی پارک، جایی که در آن زندگی می نماید، ندارد. ذهن او پر از نقشه های مختلف است و در حالی که همسایگانش کم کم از شدت گرسنگی رو به مردن می روند، دغدغه آنها را ندارد.

بادی: او هم شخصیت جذابی نیست و قصه را هم جلو نمی برد. بامزه بودن چهره او تنها مزیتش است.

پرشس: تنها شخصیت بامزه فیلم است. شخصیت این سگ بامزه و مهربان گرچه یادآور همین شخصیت در دیگر انیمیشن ها هم هست، که ابتدا دشمن است و در ادامه به یار شخصیت اصلی داستان بدل می گردد، اما دوست داشتنی است.

ضمن این که شخصیت های زیاد و زایدی هم در فیلم وجود دارند که صرفا برای پر کردن فیلم طراحی شده اند و در پیشبرد قصه نقشی برعهده ندارند.

کیفیت تکنیکی انیمیشن

عملیات آجیلی از نظر بصری پیروز تر است. زمانی که سرلی ابتدا وارد شهر می گردد، ما جهان را از نقطه نظر او می بینیم که هر پایی که به زمین می کوبد از طریق ای برای انهدام شباهت پیدا می نماید. در لحظه ای که انبار آذوقه پارک شعله ور می گردد، درون یک درخت بلوط آنقدر فوق العاده و دیدنی به چشم می آید که باعث می گردد فیلم ارزش دیدن به صورت 3 بعدی را (البته در برخی لحظات) داشته باشد. جالب ترین نمای سه بعدی فیلم شامل آتش دریافت درخت بلوطی می گردد که شعله های بلندی را به سمت صورت بیننده می فرستد.

پیغام انیمیشن

شباهت داستان فیلم یادآور انیمیشن پیروز آن سوی پرچین است، با این تفاوت که در آن انیمیشن شخصیت اول یک لاک پشت است و مخالفت شدیدی با سرقت دارد و در آخر هم همه از کارشان پشیمان می شوند. اما در سرقت فندق هدف فقط و فقط سرقت است و کسی هم نیست که مانع این عمل بد گردد. به همین دلیل بدآموزی های فیلم قطعا نمی تواند درس خوبی برای مخاطبان کم سن و سال این انیمیشن باشد.

شخصیت پردازی ضعیف قهرمانان این انیمیشن هم جای تقدیر ندارد. سرلی لحظه ای شجاع، لحظه ای ترسو، لحظه ای عصبانی و لحظه ای شوخ و بیننده را در ایجاد ارتباط با او گیج و آشفته می نماید. سرلی یک شخصیت خودخواه و بی نمک است که هیچ جنبه مثبتی در او دیده نمی گردد و خیلی زود از چشم بیننده می افتد. فیلم حتی اگر بخواهد بگوید با داشتن هدف مهم می توانید شخصیتی باارزش شوید، اما این هدف را به بدترین شکلی انتخاب می نماید و راه رسیدن به این هدف هم، جایی برای دفاع باقی نمی گذارد.

گروه بازیگران و صداگذاری

منتقد ورایتی می نویسد: گروه جانواران این فیلم بسیار بامزه هستند که این پیروزیت را می توان مدیون زحمات کن دانکن از کارمندان قدیمی و باسابقه کمپانی دیزنی و همچنین کمپانی کانادایی تون باکس دانست. اما افسوس که طراحی یک شخصیت تنها بخشی از جذبه آن روی صفحه بزرگ است و بقیه اش به انتخاب خوب صداپیشگان و قصه فیلمنامه بستگی دارد؛ از این دو نظر و در مقایسه با فیلمی مانند راتاتویی که با وجود مخلوقات نه چندان جذابش توانست با استفاده از صداپیشگی و نویسندگی جذابش قلب تماشاچیان را به دست آورد، سرقت فندق بسیار کم می آورد.

در این فیلم، شما بازیگری با صدای زبر و زمخت مانند ویل آرنت را دارید که نقش شخصیتی را بازی می نماید که اولین بار در فیلم کوتاه پیتر لپنیتویس با عنوان سنجاب عبوس دیده شده بود؛ شخصیتی که درست مانند نامش ناملایم است. حیوانی شدیدا خودخواه که هیچ علاقه ای ندارد تا به یاری کردن به دیگر ساکنان لیبرتی پارک بپرداز.

منتقد دیگری نیز در این باره می نویسد: این فیلم که از گروهی از صداپیشگان شامل ویل آرنت، لیام نیسون و کاترین هایگل استفاده می نماید، هیچ وقت این احساس را به بیننده نمی دهد که تمام صداهایش با هم تطابق دارند.

با این حال دوبله این انیمیشن که با عنوان عملیات آجیلی وارد شبکه ویدئویی شده، تاثیر به مراتب بیشتری از صداگذاری های اصلی دارد. دوبلورهای جوان این فیلم بدون افتادن به ورطه تکرار، توانسته اند با صداگذاری های خود، حتی شخصیت ها را قابل تحمل تر نمایند و در مجموع کاری نمایند که بتوان بیشتر با فیلم ارتباط برقرار کرد.

نظر منتقدان

این فیلم نقدهای عموما منفی دریافت نموده است. وبسایت راتن تومیتوز بر پایه 88 نقد مختلف امتیاز 3.9 از 10 و در نهایت 10درصد را به آن اختصاص داده و در توصیف کلی خود اینطور نوشته است: این فیلم که توسط یک شخصیت مرکزی دوست نداشتنی و داستانی که به نسبت زمان پخش آن بسیار رقیق و ضعیف به نظر می رسد تضعیف شده و می تواند حتی در کم توقع ترین بیننده هم عکس العملی آلرژیک به وجود بیاورد.

وبسایت متاکریتیک هم با استناد به 28 نقد مختلف، به این فیلم امتیاز 37 از 100 را اختصاص داده و نقدها را به طور کل منفی توصیف نموده است. تماشاچیانی هم که از سوی سینما اسکور مورد سوال قرار دریافتد، در کل به فیلم امتیاز B دادند.

نقد پیتر دبروژ از ورایتی

موجودات خلق شده کامپیوتری حداقل از زمان عصریخبندان تا به حال به دنبال فندق بوده اند، که معنی اش این است که سنجاب عبوسی که ستاره فیلم سرقت فندق است، از نوادگان سنتی دیرینه فندق دزدان است. این پروژه خوش ظاهر که به غیر از این خصیصه کاملا عاری از خلاقیت است، به جانور جونده خود این شانس را می دهد که بتواند یک عمر ذخیره فندق را از گروهی از خلافکاران بدزدد. این خلافکاران در کنار بانکی که می خواهند از آن سرقت نمایند، یک مغازه آجیل فروشی راه انداخته اند.

نقد آلونسو دورالد از د رپ

ریکی جرویس کمدین در فصل آخر سریال کمدی اش یعنی در بخش اضافه ها به مخاطبان نشان داد که اگر می گذاشت شبکه پخش نماینده در این سریال دست ببرد، چطور به نظر می رسید؛ نمایشی درون نمایش دیگر که بی دلیل تو در تو می بود. فیلم The Nut Job انگار همان کیفیت بی دلیل دست خورده شدن را دارد. فیلمی که به حدی شیزوفرنیایی است که به نظر می رسد چند تیم هنرمند بدون مشورت با یکدیگر روی آن کار نموده اند و مداوم به یک میلیون جهت مختلف تغییر راستا می دهد.

به طور مثال ماشین ها و لباس های شخصیت های انسانی فیلم نشان می دهند که داستان قرار است جایی در دهه 1950 اتفاق بیفتد. آیا معنی این حقیقت این است که شما در فیلم آهنگ های داب استپ و گانگنام استایل را نمی شنوید؟ خیر. آیا کسی از سازندگان متوجه شده بود که قهرمانان سنجاب داستان در بخش اول نمی دانستند روشن کردن یک تانک پر از پروپان کار بدی است، و بعد در قسمت سوم فهمیدند که فتیله روشن دینامیت خطرناک است؟ باز هم خیر.

به نظر می رسد فیلم The Nut Job هیچ وقت مطمئن نیست که تماشاچیان مورد هدفش دقیقا قرار است چه کسانی باشند، بهترین فیلم های انیمیشن، از لونی تونز گرفته تا فیلم های پیکسار و استودیو گیبلی می دانند که باید داستان هایشان را طوری تعریف نمایند که هم بزرگسالان و هم بچه ها بتوانند از آن ها لذت ببرند. آن ها با این پیش فرض عمل می نمایند که بزرگسالان هنوز کاملا آن احساس شگفتی کودکی شان را از دست نداده اند و بینندگان جوان تر هم تا حدی باهوش هستند که احتیاج به تحقیر شدن و پایین تر آوردن سطح فیلم نداشته باشند.

با این حال در این فیلمنامه به هم ریخته از لورن کامرون و پیتر لپنیوتیس کارگردان، جوک های بی مزه و شخصیت سگ پاکوتاه بالا کوک شده (با صداپیشگی مایا رودالف)، در کنار هم وجود دارند و به گیج نماینده ای داستانی پیچیده می افزایند که معلوم نیست دقیقا چه هدفی دارد. اما در خصوص فیلم های ناپیروز کمدی همواره می توان به این جمله بازگشت: اگر فیلم بامزه بود می شد از تمام این ها گذشت. اما The Nut Job تنها دیوانه وار و پر از شخصیت هایی کاملا بدون خلاقیت است.

با این حال باید جایی که استحقاق تحسین هست، از آن تعریف کرد؛ طراحی انیمیشن فیلم، چه از طراحی خود شخصیت ها گرفته تا جزییات درخت های بزرگ پارک، بسیار دوست داشتنی است. این فیلم حتی وقتی که گوش کردن به صدایش را برای بیننده بسیار آزاردهنده می نماید، اغلب چیزی به شما ارایه می دهد که حداقل نگاه کردن به آن جالب است. با این وجود، نباید پول اضافه برای دیدن نسخه سه بعدی آن خرج کرد، چون ظاهرا کارگردان تنها در یک صحنه یادش افتاده که می تواند از آن استفاده کند.

نقد مایکل رشت شافن از هالیوود ریپورتر

فیلم The Nut Job ممکن است تازه ترین فندق روی درخت بلوط نباشد، اما حداقل نسبت به بسیاری از محتویات پر سر و صدای دیگر آثار تلویزیونی جذابیت بیشتری دارد. این فیلم از نگاه شهری در میانه قرن بیستم استفاده می نماید تا به نگاه کلی و شخصیت هایش قدرت بیشتری ببخشد. اما صحنه های بامزه آن به قدری دیوانه وار هستند که بتوانند تماشاچیان خانوادگی را به خود جلب نمایند.

حتی با وجود فضای آشنای فیلم که امثال موجود دوست داشتنی فیلم عصر یخبندان، یکی از موش های راتاتویی و جنبه هایی از فراز پرچین را به یاد بیننده می آورد، The Nut Job از جذابیت های بصری بسیارش که توسط ایان هیستینگز کارگردان هنری فیلم فراوری شده اند لذت می برد.

صداپیشگان فیلم مختلف هستند و عکس العمل های متفاوتی را به وجود می آورند. صداهای زمخت ویل آرنت برای شخصیت اول بداخلاق داستان خوب به نظر می رسد، اما نحوه گفتار او تا حدود زیادی نشان گر عدم همذات پنداری او با شخصیتش است که در صورت وجود می توانست او را بسیار دوست داشتنی تر کند.

گزارش و ترجمه مازیار معتمدی

منبع: خبرگزاری مهر
انتشار: 12 آبان 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: thailandnet65.ir شناسه مطلب: 414

به "دزدیدن ذخیره فندق از خلافکارها، قهرمان هایی که قهرمان نیستند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دزدیدن ذخیره فندق از خلافکارها، قهرمان هایی که قهرمان نیستند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید